مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
گریه ها حلـقه شدند پا به ركــابش كردند دست ها چنگ زنان مـرد ربـابش كردند مادر تشنۀ شش ماهه خود اقیانوس است ربِّ آب است و در این جلوه سرابش كردند بی زره آمــده از بـس كه شهــامت دارد كس حریفش نشد و زود جــوابش كردند تیر مرد افكن و بر طفلك شش ماهه زدند یعــنــی انــدازۀ عبــاس حـسابش كــردند ظاهراً اصغر است اما ز همه اکـبـر تر چون خدا خواست بدین شیوه خضابش كردند سر شب شیر نمی خورد، نمی خفت علی این كه خوابیده، گُمانم كه عتــابش كردند شورِ چشم تر او داشت اثــر می بخـشـیـد كوفیان هلهـلـه كردند و خــرابش كــردند بعد از این خاك سرِ هر چه ثوابِ این قوم هر چه كردند به شه بهـر ثــوابش كردند نخــریــدنــد دلِ ســوختــۀ ســلــطــان را لیك اصغر جگـری داشت كه آبش كردند |